- يكشنبه ۲۶ مرداد ۹۹
- ۲۲:۰۴
- ۱۳۹
ارمی
همینهههه..
اینکه میترسیم،، اینکه تو منطقه امنمون میپوسیم،، اینکه قبل از هر عملی کلی تحقیق میکنیم،، اینکه همرنگ جماعت میشیم فقط و فقط به خاطر اینه که از قضاوتها میترسیم.. غافل از اینکه به قول یه بزرگی: اگر میدونستیم مردم به یه سردرد خودشون بیشتر از مرگ ما اهمیت میدن،، دیگه هیچ نظری واسمون مهم نبود و کیف خودمون اولویت میشد...
ترجمه ی عکس اول: مردم بدون توجه به چیزی که انجام میدی قضاوتت می کنن
عکس2: پس گور بابای چیزی که بهش فکر می کنن
عکس3: و کار خودتو بکن
داداش یه نگاهی به ترنسلیت خودتم کنی شبیه اینه، فقط من یه سری چیزارو کم کردم، یه جاهاییشم تغییر دادم، کجاش اشتباس، میشه بگی لطفا؟
اگه سومی رو میگی آره، اونو اشتباه ترجمه کردم :)))))
اونو ادیت کردم ولی بقیش درسته دیگه. نیست؟
ولی قبول دارم، آره سومی رو گند زدم، کاملا اشتباه ترجمه کردم :////
من خودم همه چیرو به چیم می گیرم
ولی مامانم همیشه ی خدا میگه
باید مثله مردم باشی
که چی بشه؟
پچ پچ کردن و زر زر میکنن
چیکار کنم؟
به نظر من که کاملا درسته هر کی برای خودشه و باید باشه
امیدوارم این عتیقه های دهه شصتی یکم چشماشونو باز کنن